لغت نامه دهخدا
فلفل و زردچوبه روی نمک
بر نسیج چپار فضله کک.دهخدا( دیوان ص 20 ).|| کبوتری سبز که خالهای سیاه بر بدن داشته باشد.( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). || اسبی که نقطه ها و گلهای سیاه یاغیر رنگ خودش بر بدن داشته باشد خصوصاً. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). اسبی را گویند که خلاف لون بدن نقطه ها بر اندامش بود. ( جهانگیری ). بعربی ابرش خوانند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). اسب ابرش. ( ناظم الاطباء ). فرس ابرش. ( منتهی الارب ). مُلَمَّع. ( منتهی الارب ). فرس بریش. ( منتهی الارب ). خال خال. خال خالی : گُل گُل. ابلق. رجوع به ابلق و ابرش و بریش وملمع شود.