چپار

لغت نامه دهخدا

چپار. [ چ َ ] ( ص ) هر چیز دورنگ باشد عموماً. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هر چیز دورنگ راگویند. ( جهانگیری ). اعرم. ( منتهی الارب ) :
فلفل و زردچوبه روی نمک
بر نسیج چپار فضله کک.دهخدا( دیوان ص 20 ).|| کبوتری سبز که خالهای سیاه بر بدن داشته باشد.( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). || اسبی که نقطه ها و گلهای سیاه یاغیر رنگ خودش بر بدن داشته باشد خصوصاً. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). اسبی را گویند که خلاف لون بدن نقطه ها بر اندامش بود. ( جهانگیری ). بعربی ابرش خوانند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). اسب ابرش. ( ناظم الاطباء ). فرس ابرش. ( منتهی الارب ). مُلَمَّع. ( منتهی الارب ). فرس بریش. ( منتهی الارب ). خال خال. خال خالی : گُل گُل. ابلق. رجوع به ابلق و ابرش و بریش وملمع شود.

فرهنگ عمید

۱. هرچیز دورنگ.
۲. ویژگی اسبی که خال ها و لکه هایی غیر رنگ اصلی خود داشته باشد.
۳. ویژگی کبوتری که پرهای سبز و سیاه خلاف رنگ خود داشته باشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- هر چیز دو رنگ عموما . ۲- کبوتری سبز که خالهای سیاه دارد. ۳- اسبی که نقطه ها و گلهای سیاه با غیر رنگ اصلی خود بریدن دارد ابرش .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم