چشم بندک

لغت نامه دهخدا

چشم بندک. [ چ َ / چ ِ ب َ دَ ] ( اِ مرکب ) بازیی باشد، وآن چنانست که چشم یکی از طفلان را ببندند و دیگران پنهان شوند و بعد از آن چشم او را بگشایند تا دیگران را پیدا کند، هر کدام را که پیدا کند بر او سوار شودتا محل معین و بعد از آن چشم طفل پیدا شده را بندندو باقی اطفال پنهان شوند و بعضی این بازی را «سرمامک » نیز خوانند و آن هم بازیی است. ( برهان ) ( آنندراج ). یک نوع بازی مر کودکان را. ( ناظم الاطباء ). نام یک بازی اطفالست که چشم طفلی را بسته و بعد آن طفل چشم خود را گشوده در پیدا کردن آنها برآید و هر کدام را که پیدا کرد بر او سوار شود تا محل معین و بعد چشم همان طفل پیدا شده بسته میشود و اطفال باز پنهان میشوند. چشم بندانک. ( فرهنگ نظام ). نوعی بازی قایم موشک.

فرهنگ معین

( ~. بَ دَ ) (اِمر. ) بازی ای است کودکان را که در آن چشم یکی را بندند و دیگران پنهان شوند سپس چشم او را گشایند تا دیگران را پیدا کند، هر کدام را که پیدا کند بر او سوار شود تا محل معین و بعد از آن چشم کودک پیدا شده را بندند.

فرهنگ عمید

نوعی بازی دسته جمعی که در آن چشم کسی را می بندند و از او می خواهند چیزی را پیدا کند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) بازیی است کودکانرا که در آن چشم یکی را بندند و دیگران پنهان شوند سپس چشم او را گشایند تا دیگران را پیدا کند هر کدام را که پیدا کند بر او سوار شود تا محل معین و بعد از آن چشم کودک پیدا شده را بندند .

ویکی واژه

بازی ای است کودکان را که در آن چشم یکی را بندند و دیگران پنهان شوند سپس چشم او را گشایند تا دیگران را پیدا کند، هر کدام را که پیدا کند بر او سوار شود تا محل معین و بعد از آن چشم کودک پیدا شده را بندند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی