چروکیدن

لغت نامه دهخدا

چروکیدن. [ چ ُ دَ ] ( مص جعلی ) چین دار شدن و تا خوردن. ( ناظم الاطباء ). چین خوردن. چروک خوردن. پر چین و شکن شدن. چین و چروک شدن.

فرهنگ معین

(چُ دَ ) (مص ل . ) چروک شدن .

فرهنگ عمید

ناصاف و دارای چین و شکن شدن، چروک خوردن، چروک برداشتن، چروک شدن.

فرهنگ فارسی

چروک خوردن، چروکدارشدن، چروک شدن، چروک برداشته
( مصدر ) چروک یافتن پرچین و چروک گردیدن .

ویکی واژه

چروک شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم