پی کور کردن

لغت نامه دهخدا

پی کور کردن. [ پ َ / پ ِ کو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از بی نشان شدن. ( برهان ). || پی گم کردن ، مقابل پی بردن ( انجمن آرا ). || محو کردن رد پای تا کسی بدان پی نتواند برد. ( انجمن آرا ) :
رای بتدبیر پیر قلعه بپرداخت
خم زد و پی کور کرد نام و نشان را.ابوالفرج رونی.چون عشق بدست آمد تن گور کن و خوش زی
چون عقل به پای آمد پی کور کن و خم زن.سنائی.پی کورکنان حریف جویان
زآنگونه که هیچکس ندانست.انوری.

فرهنگ معین

(پِ. کَ دَ ) (مص م . ) از بین بردن اثر چیزی ، پی گم کردن .

فرهنگ فارسی

۱-( مصدر ) پی گم کردن مقابل پی بردن . ۲- محو کردن رد پای تا کسی بدان پی نتوان برد : رای بتدبیر پیر قلعه بپرداخت خم زد و پی کور کرد نام و نشان را. ( ابوالفرج رونی ) ۳- ( مصدر ) بی نشان شدن.

ویکی واژه

از بین بردن اثر چیزی، پی گم کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال نخود فال نخود فال تک نیت فال تک نیت فال درخت فال درخت