پردوش
پردوش. [ پ َ ] ( ق مرکب ) پریشب :
پردوش و پرندوش چسان بود خرابات
گوئید و مترسید اگر مست خرابید.مولوی.دوش گدُم ُ پردوش گدُم بازم اگمّت
میره ت ُ دارو بده خوم ایگیرمت.( به لهجه بختیاری ).
(پَ ) (ق مر. ) پرشیب .
۱. شب گذشته.
۲. پریشب: پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغت نامه: پردوش ).
پریشب .