پالنده

لغت نامه دهخدا

پالنده. [ ل َ دَ / دِ ] ( نف ) افزاینده. ( شعوری از شرفنامه ). و آن صورتی یا تصحیفی از بالنده است.

فرهنگ معین

(لَ دِ ) (ص فا. ) صاف کننده ، تصفیه کننده .

فرهنگ عمید

کاوش کننده، جستجوکننده.

فرهنگ فارسی

(اسم . پالیدن ) صاف کننده تصفیه کننده.

ویکی واژه

صاف کننده، تصفیه کننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم