ورزگر
ورزگر. [ وَ گ َ ] ( ص مرکب ) برزگر. زارع. ( ناظم الاطباء ). کشاورز. ورزکار است که زراعت کننده باشد. ( آنندراج ) :
ز شاهانی ار پیشه ور گوهری
پدر ورزگر داری ار لشکری.اسدی.
(وَ گَ ) (ص فا. ) برزگر.
= برزگر
{operator} [زیست شناسی] توالی ای در یکی از دو انتهای ورزه که با عمل فرونشانی، رونویسی ورزه را تنظیم می کند
برزگر.