هستیدن

لغت نامه دهخدا

هستیدن. [ هََ دَ ] ( مص ) بودن وشدن. || راضی شدن و قبول کردن. || شایستن و ارزیدن و ارزش داشتن. ( ناظم الاطباء ).

ویکی واژه

هستیدن [هَسْتیدَنْ]
چیزی را در جایی حاضر کردن/آوردن؛ به حضور آوردن: مهره هه را بین مهره‌های آبی هستیدم. من آن را آنجا هسته‌ام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم