هربان

لغت نامه دهخدا

هربان. [ هََ رَ ] ( ع مص ) گریختن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شتافتن در راه رفتن. || دور شدن در زمین. || غرق شدن در کاری. ( اقرب الموارد ). || نیمه میخ فروشدن به زمین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هرب شود.

فرهنگ فارسی

گریختن شتافتن در راه رفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت