لغت نامه دهخدا
نادرآباد. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان. در بیست و یکهزار گزی شمال غربی اسدآباد و شش هزارگزی مشرق جاده فرعی چهاردولی به سنقر. کوهستانی و سردسیر است و ساکنانش 189 نفرند و فارسی را به لهجه کردی تکلم میکنند آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات و حبوبات و توتون است مردمش به زراعت و گله داری مشغولند و صنعت دستی آنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 450 ).
نادرآباد. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین در 10500 گزی شمال غربی قزوین قرار دارد. دامنه ای سردسیر است با 96 نفر سکنه از طایفه باجلان. آبش از قنات است و محصولش غلات و صنعت دستی مردمش گلیم و جاجیم و جوراب بافی. راه ماشین رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 220 ).