ممازحت

لغت نامه دهخدا

ممازحت. [ م ُ زَ / زِ ح َ ] ( از ع ، اِمص ) ممازحة. مزاح کردن. شوخی کردن. || ( اِمص ) مزاح. خوش دأبی. شوخی. و رجوع به ممازحة شود.
ممازحة. [م ُ زَ ح َ ] ( ع مص ) مزاح و لاغ کردن با کسی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). مداعبه. مفاکهه. ( تاج المصادربیهقی ). مزاح کردن. مداعبه. ( از اقرب الموارد ). با یکدیگر لاغ کردن. خوش منشی و خوش طبعی کردن. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). خوش دأبی کردن. ( یادداشت لغت نامه ).

فرهنگ معین

(مُ زَ حَ یا حِ ) [ ع . ممازحة ] ۱ - (مص ل . ) شوخی کردن . ۲ - (اِمص . ) مزاح ، شوخی .

فرهنگ عمید

مزاح کردن، شوخی کردن.

ویکی واژه

ممازحة
شوخی کردن.
مزاح، شوخی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند