مضنت

لغت نامه دهخدا

مضنت. [ م َ ض َن ْ ن َ ] ( ع اِ ) چیز نفیسی که بر آن بخل میشود : فرمود که این مرواریدها بدو باید داد چون این دانه ها جای مضنت بود. ( جهانگشای جوینی ).
مضنة. [ م َ ض َن ْ ن َ / م َ ض ِن ْ ن َ ] ( ع اِ ) آنچه که بدان بخیلی کنند. یقال علق مضنة؛ چیز نفیسی که بر آن بخیلی کنند. ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از مهذب الاسماء ). هذا علق مضنة؛ نفیس که بدان بخل تواند کرد. ( منتهی الارب ). هذا علق مضنة؛ یعنی این چیز نفیس است که بدان بخل توان کرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

آنچه به آن بخل ورزند.

فرهنگ فارسی

چیز نفیسی که بر آن بخل میشود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب