مشتاسنگ

لغت نامه دهخدا

مشتاسنگ. [ م ُ س َ ] ( اِ مرکب )سنگ فلاخن. و فلاخن چیزی از پشم باشد بافته شده که شبانان بدان سنگ اندازند. ( برهان ). سنگ فلاخن. ( فرهنگ رشیدی ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
تیغ خوشتر ز طعنه دشمن
مشت بهتر ز سنگ مشتاسنگ.علی شطرنجی ( آنندراج ).|| سنگ بزرگی که در میان آن جای دست ساخته باشند و آن را به مشت گرفته بردارند. ( برهان ). سنگ بزرگ که میان آن سوراخ کرده باشند که به مشت گیرند. ( فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ معین

(مُ. سَ ) (اِ. ) فلاخن .

فرهنگ عمید

۱. فلاخن.
۲. سنگ فلاخن.

ویکی واژه

فلاخن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل فال زندگی فال زندگی