محراک

لغت نامه دهخدا

محراک. [ م ِ ] ( ع اِ ) چوب آتش کاو. ( منتهی الارب ). محراث. محرث. ( منتهی الارب ). چوبی که بدان آتش بهم زنند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || دویت شوره. دوات شور. آب دوات کن. دویت آشور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( ص ) بسیار حرکت دهنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || یکی از نامهای اسرافیل. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
بشنو اکنون ماجرای خاک را
که چه میگوید فسون محراک را.مولوی.|| بسیار افسوس کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

ابزار هم زدن مرکّب دوات.

فرهنگ فارسی

چوب آتش کاو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت