قدم افشردن

لغت نامه دهخدا

قدم افشردن. [ ق َ دَ اَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از ثابت قدم بودن باشد. ( برهان ). کنایه از ثابت و پایدار بودن. ( آنندراج ). پایداری کردن.

فرهنگ معین

(قَ دَ. اَ شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) مقاومت کردن ، پایداری کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ثابت ماندن پایدار بودن ۲ - پایداری کردن مقاومت کردن .

ویکی واژه

مقاومت کردن، پایداری کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ