لغت نامه دهخدا
قبیبات. [ ق ُب َ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی تغلب را. ( منتهی الارب ).
قبیبات. [ ق ُب َ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی تمیم را. ( منتهی الارب ).
قبیبات. [ ق ُ ب َ ] ( اِخ ) جائی است بر پشت دمشق. ( منتهی الارب ).
قبیبات. [ ق ُ ب َ ] ( اِخ ) محله ای است در بغداد. ( منتهی الارب ).
قبیبات. [ ق ُ ب َ ] ( اِخ ) موضعی است در حجاز. ( منتهی الارب ).