قاضب

لغت نامه دهخدا

قاضب. [ ض ِ ] ( ع ص ) قاطع. بران. برنده : سیف قاضب ؛ شمشیر بران. ( ناظم الاطباء ). ج ، قواضب و قُضب.

فرهنگ عمید

شمشیر برنده، تیغ بران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال انبیا فال انبیا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی