فسوس داشتن

لغت نامه دهخدا

فسوس داشتن. [ ف ُ ت َ ] ( مص مرکب ) استهزاء کردن. خندیدن و تمسخر کردن. ( از یادداشتهای مؤلف ) :
چنین داد پاسخ سرافراز طوس
که من بر دروغ تو دارم فسوس.فردوسی.چنان دان که هر کس که دارد فسوس
همی یابد از چرخ گردنده کوس.فردوسی.ز دیو تنت حذر کن که بر تو دیو تنت
فسوسها همه از یکدیگر بتر دارد.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

استهزائ کردن . خندیدن و تمسخر کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ