فریوانیدن

لغت نامه دهخدا

فریوانیدن. [ ف ِ / ف َ ری دَ ] ( مص ) فریواندن. فریباندن. ( فرهنگ فارسی معین ) : خردهای ایشان را همی به این فریواند تا پیغمبر خدای را همی دروغ زن گویند. ( ترجمه تفسیر طبری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت