فراهین

لغت نامه دهخدا

فراهین. [ ف َ ] ( اِخ ) نام یک ایرانی معروف در زمان قباد. ( لغات شاهنامه شفق ص 202 ). نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود. ( ولف ) :
گوا کرد زرمهر و خراد را
فراهین و بندوی و بهزاد را.فردوسی.

فرهنگ فارسی

نام یک ایرانی معروف در زمان قباد

فرهنگ اسم ها

اسم: فراهین (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: farāhin) (فارسی: فَراهين) (انگلیسی: farahin)
معنی: نام یک ایرانی معروف در زمان قباد، ) نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود، فرایین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت