غژغژان

لغت نامه دهخدا

غژغژان. [ غ َ غ َ ] ( نف ، ق ) خزان. خزنده.( ناظم الاطباء ). در حال سریدن با نشیمن :
غژغژان آمد به سوی طفل طفل
وارهید از اوفتادن سوی سفل.مولوی.پس ز گنج آخر آمد غژغژان
روی بر پایش نهاد آن پهلوان.مولوی.

فرهنگ معین

(غَ غَ ) (ق . ) خزنده ، در حال خزیدن .

فرهنگ عمید

= غژیدن: غژغژان آمد به سوی طفل طفل / وارهید او از فتادن سوی سفل (مولوی: ۶۲۵ ).

ویکی واژه

خزنده، در حال خزیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت