صلعه

لغت نامه دهخدا

( صلعة ) صلعة. [ ص َ ل َ ع َ ] ( ع اِ ) جای صلع از سر، و به ضم صاد نیز آمده است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. جلو سر.
۲. جلو سر که موهایش ریخته باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چای فال چای فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال زندگی فال زندگی