زکیدن

لغت نامه دهخدا

زکیدن. [ زَ / زُ دَ ] ( مص ) خود بخود از قهر و خشم سخن کردن. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). لندیدن و با خود از روی خشم و قهر در زیر لب سخن گفتن. ( ناظم الاطباء ). ژکیدن. زک و زار زدن. شکایت کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ژکیدن شود.

فرهنگ معین

(زَ دَ )(مص ل . ) از روی خشم و دلتنگی با خود حرف زدن .

فرهنگ عمید

= ژکیدن

ویکی واژه

از روی خشم و دلتنگی با خود حرف زدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم