زرگنج

لغت نامه دهخدا

زرگنج. [ زَ گ ُ ] ( اِ ) بمعنی زرغنج است و آن گیاهی باشد بدبوی که دفع خشکی بوی مشک می کند. ( برهان ) ( آنندراج ). گیاهی بسیار بدبو که از چین می آورند.( ناظم الاطباء ) زرغنج. ( جهانگیری ). گیاهی است بدبو که از چین آورند. برگش به برگ سداب ماند و بقول قدما طبعش سرد و تر است و خاصیت وی آن است که دفع خشکی بوی مشک کند. حلبه چینی. ( فرهنگ فارسی معین ). || کاسه سفالین بزرگ را نیز می گویند. ( برهان ) ( جهانگیری ). یک نوع ظرف سفالین بزرگ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(زَ گُ ) (اِ. ) کاسة سفالین بزرگ .

ویکی واژه

کاسة سفالین بزرگ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان