زخیدن

لغت نامه دهخدا

زخیدن. [ زَ دَ ] ( مص ) ناله حزین کردن.در سنسکریت شوچ بمعنی مذکور هست و شین تبدیل به زاءو جیم تبدیل به خاء میشود. مولوی گوید :
جانب تبریز آ از جهت شمس دین
چند در این تیرگی همچو خسان میزخی.
باقی مشتقات را هم شاعر میتواند استعمال کند. ( فرهنگ نظام ). رجوع به رخیدن و زخ و زخار شود.

فرهنگ معین

(زُ دَ ) (مص ل . ) غُرغُر کردن ، ناله کردن .

فرهنگ فارسی

ناله حزین کردن

ویکی واژه

غُرغُر کردن، ناله کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس