زازال

لغت نامه دهخدا

زازال. ( اِ ) مرغی باشد پاچه کوتاه وپرستوک مانند، چون بر زمین نشیند، نتواند برخاست. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). و رجوع به فرهنگ شعوری شود.

فرهنگ فارسی

مرغی باشد پاچه کوتاه و پرستوک مانند چون بر زمین نشیند نتواند برخاست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال راز فال راز فال پی ام سی فال پی ام سی