رزیئه

لغت نامه دهخدا

( رزیئة ) رزیئة. [ رَ ءَ ] ( ع اِ ) رَزیّة. مصیبت. ( ناظم الاطباء ) ( صراح اللغة ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رزیت و رزایا شود. || عیب. ( ناظم الاطباء ). اصابة به انتقاص ، و به ادغام رَزیّة نیز گفته شود. ج ، رَزایا. ( از اقرب الموارد ). کمی. ( از صراح اللغة ). || آسیب. ج ، رَزایا. ( ناظم الاطباء ). زیان. ( مجمل اللغة ).

فرهنگ معین

(رَ ئِ یا ئَ ) [ ع . رزیئة ] (اِ. ) مصیبت عظیم ، پیش آمد ناگوار. ج . رزایا.

فرهنگ فارسی

مصیبت یا عیب یا آسیب زیان

ویکی واژه

رزیئة
مصیبت عظیم، پیش آمد ناگوار.
رزایا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی