داغانه

لغت نامه دهخدا

داغانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) از: داغ + آنه بمعنی مزد داغ کردن. || داغانه شتر؛ پولی که بعنوان رسوم از شتر میگرفته اندبعهد صفویه : ایشیک آقاسی باشیان دیوان که حکومت ری با ایشان بوده و قشون مقرری نیز داشته اند و رسوم نیز برین موجب دارند... از داغانه شتر از پنجاه نفر، یک نفر... ( تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 54 ).
داغانه. [ ن َ ] ( اِخ ) نام قصبه ای در 114هزارگزی شمال شرقی سنت لویی در سنگال آفریقای غربی. ( قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ عمید

در دورۀ صفویه، پولی که به عنوان مزد داغ کردن یا باج وخراج چهارپایان گرفته می شد.

فرهنگ فارسی

نام قصبه ای در هزار گزی شمال شرقی سنت لویی در سنگال افریقای غربی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم