تپنگ

لغت نامه دهخدا

تپنگ. [ ت َ پ َ ] ( اِ ) طبق چوبین بقالان و میوه فروشان باشد به این معنی با بای ابجد هم گفته اند. ( برهان ). در گیلکی تبجه . طبقی چوبین که در آن برنج ریزند و پاک کنند. ( حاشیه برهان چ معین ). تبنگ. ( ناظم الاطباء ).
تپنگ. [ ت ُ ن َ ] ( اِ ) قالبی که زرگران و صفاران چیزها در آن ریزند و به این معنی به تقدیم نون بر حرف ثانی هم آمده است. ( برهان ). رجوع به تنپگ شود.

فرهنگ معین

(تَ پَ ) (اِ. ) نک تبنک .

فرهنگ فارسی

( اسم ) قالبی که زرگران و صفاران چیزهارا در آن ریزند.

ویکی واژه

نک تبنگاه کنید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال درخت فال درخت