تهوید

لغت نامه دهخدا

تهوید. [ ت َ ] ( ع مص ) یهود گردانیدن. ( از منتهی الارب ) ( از زوزنی ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || باهم جواب گفتن جن. || آواز به گلو گردانیدن به نرمی. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نیکو کردن آواز. || سرود گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مشغول شدن به سماع سرود. || سست کردن شراب کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): و صهباء تنسینی الشراب المهودا. ( اقرب الموارد ). || نرم بانگ کردن. || آهستگی کردن در سیر و سخن. || نرم رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). الحدیث : اسرعوا لمشی فی الجنازه و لاتهودوا کماتهود الیهود و النصاری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بخواب شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || گوشت کوهان خوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ) (مص ل . ) ۱ - آواز به گلو برگردانیدن به نرمی . ۲ - نیکو کردن آواز، سرود گفتن ، اشغال یافتن به سرود و سماع ، نرم بانگ کردن .

ویکی واژه

آواز به گلو برگردانیدن به نرمی.
نیکو کردن آواز، سرود گفتن، اشغال یافتن به سرود و سماع، نرم بانگ کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت استخاره کن استخاره کن فال امروز فال امروز فال تک نیت فال تک نیت