تنزیب. [ ت َ ] ( اِ ) جامه کوچکی باشد که در زیر قبا پوشند و ترکان ارخالق گویند. ( برهان ). ارخالق و جامه ای که در زیر قبا پوشند و بافته پنبه ای نازک و سفیدی شبیه به ململ که در بنگاله بافند و تنزیب می نامند. ( ناظم الاطباء ). بافته ایست ریسمانی که از آن پیراهن کنند و در برهان گوید... ( انجمن آرا ). جامه کوچکی که ترکان ارخالق گویند، کذا فی البرهان. و در هندوستان جامه ایست بسیار باریک که در بلاد مشرق بافند. ( آنندراج ). در این زمان به پارچه پنبه ای گویند نازکتر از کرباس و متقال و ناشور. قسمی پارچه نخی باریک چشمه فراخ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ معین
(تَ ) (اِ. ) ۱ - پارچه نخی نازک و سفید که از آن پیراهن دوزند. ۲ - پارچة سفید نخی و نازک که روی زخم می گذارند.
فرهنگ عمید
۱. (پزشکی ) نوار نازک که روی زخم و جراحت می بندند، باند. ۲. پارچۀ سفید نخی نازک که از آن پیراهن می دوزند.
فرهنگ فارسی
پیراهن، ارخالق، تن زیب، پارچهای که روی زخم گذارن ( اسم ) ۱- پارچه یا منسوج نازک و سفید که از آن پیراهن سازند . ۲ - جامه ای که در زیر قبا پوشند ار خالق .
ویکی واژه
پارچه نخی نازک و سفید که از آن پیراهن دوزند. پارچة سفید نخی و نازک که روی زخم میگذارند.