دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
کمم (۲ بار)ها (۱۳۹۹ بار)
«أَکمَام» جمع «کمّ» (بر وزن جنّ) به غلافی می گویند که میوه را می پوشاند; و «کُم» (بر وزن قم) به معنای آستین است که دست را می پوشاند; و «کُمَّه» (بر وزن قبّه) به معنای شب کلاهی است که سر را می پوشاند.
(به فتح اول) پوشاندن. «کَمَّ الشَّیْء کَمّاً: غَطَّاهُ وَ سَتَرَهُ» کِمّ (به کسر کاف) غلافی است که گل یا میوه را میپوشاند جمع آن در قرآن اکمام است. راغب گوید: کُمّ به ضم اول قسمتی از آستین پیراهن است که دست را میپوشاند و به کسر آن غلافی است که میوه را میپوشاند. . مراد از فاکهه میوهای غیر از خرماست و مراد از اکمام غلافهائی است که خرما در آن میشود یعنی در زمین میوه هائی است و نخل غلافدار. . علم قیامت راجع به خداست میوهها جز به علم او از غلافهایشان در نیایند و مادگان جز به علم او حمل برندارند و نگذارند. این کلمه تنها دوبار در قرآن آمده است.