انفتاق

لغت نامه دهخدا

انفتاق. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) رسیدن شتر را بیماری میان پستان و ناف که گاه مهلک باشد، یقال انفتقت الناقة. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گشاده و شکافته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انشقاق. ( از اقرب الموارد ). از هم باز شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). گشادن. گشوده شدن. ( یادداشت مؤلف ). || گشاده کس گردیدن زن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گشاده شرم گردیدن زن. || واشدن ابر. ( آنندراج ). || ( اِمص ) شکافتگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ فِ ) [ ع . ] (مص ل . ) شکافته گردیدن ، جدا شدن .

فرهنگ عمید

۱. گشاده شدن.
۲. شکافته شدن، شکافتگی.

ویکی واژه

شکافته گردیدن، جدا شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال ارمنی فال ارمنی