انثناء

لغت نامه دهخدا

انثناء. [ اِ ث ِ ] ( ع مص ) گشتن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انثنای چیزی ؛ انعطاف آن. ( ازاقرب الموارد ). || دوتاه شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). برگشتن بعض چیزی بر بعض آن. ( از اقرب الموارد ). خمیدن. دوتا شدن. دولا شدن. انحناء. ( یادداشت مؤلف ). || بازگردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). واگردیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). انصراف. ( از اقرب الموارد ). یقال :ثنی الشی فانثی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ ثِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دو تا شدن ، دو تایی شدن . ۲ - واگردیدن ، باز گردیدن .

ویکی واژه

دو تا شدن، دو تایی شدن.
واگردیدن، باز گردیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی فال نوستراداموس فال نوستراداموس