استنجاد

لغت نامه دهخدا

استنجاد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) یاری خواستن. استعانت. || توانا گردیدن بعد سستی. || دلیری کردن بعدترس. یقال : استنجد علیه بعد هیبته. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) شجاع شدن . ۲ - (مص م . ) یاری خواستن .

فرهنگ عمید

کمک خواستن، یاری خواستن.

فرهنگ فارسی

یاری خواستن، تواناگردیدن بعدازضعف وسستی، دلیری کردن بعدازترس
۱ - ( مصدر ) یاری خواستن استعانت جستن . ۲ - توانا گردیدن بعد از سستی دلیری کردن پس از ترس .

ویکی واژه

شجاع شدن.
یاری خواستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چای فال چای