استلاب

لغت نامه دهخدا

استلاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سلب. ( زوزنی ). ربودن : استلبه ؛ ربود آنرا. ( منتهی الارب ). شبانه در موضعی که نزول کرد، کردان طمع در استلاب لباس او کردند. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ عمید

ربودن، دزدیدن.

فرهنگ فارسی

ربودن، ربودن چیزی
سلب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال چای فال چای