استعراب

لغت نامه دهخدا

استعراب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فحش گفتن. سخن زشت آوردن. || گشن خواه شدن گاو ماده : استعربت البقرة. || غیرعربی را عربی کردن. ( منتهی الارب ). || مانا به عرب شدن. بیابانی شدن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - عرب مآب گشتن . ۲ - سخن فارسی را عربی کردن . ۳ - دشنام دادن ، فحش گفتن .

ویکی واژه

عرب مآب گشتن.
سخن فارسی را عربی کردن.
دشنام دادن، فحش گفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال ابجد فال ابجد فال آرزو فال آرزو فال راز فال راز