استئناف

لغت نامه دهخدا

استئناف. [ اِ ت ِءْ ] ( ع مص ) رجوع به استیناف شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ورق فال ورق فال شمع فال شمع فال مارگاریتا فال مارگاریتا