اساییدن

لغت نامه دهخدا

( آساییدن ) آساییدن. [ دَ ] ( مص ) آرام یافتن. بازایستادن از کار.

فرهنگ معین

( آساییدن ) (دَ ) (مص ل . ) آسودن .

فرهنگ عمید

( آساییدن ) "

فرهنگ فارسی

( آساییدن ) ( مصدر ) ( آسایید آساید خواهد آسایید بیاسا ( ی ) آساینده آساییده ) آسودن
آرام یافتن
آسودن: آسای یافتن، آرام گرفتن، آرمیدن، دست ازکارکشیدن وراحت کردن، بازایستادن ازحرکت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت