ابوالولی

لغت نامه دهخدا

ابوالولی. [ اَ بُل ْ وَ لی ی ] ( اِخ ) ابن الشاه محمود الانجو الحسینی الشیرازی. ظاهراً در اواخر مائه دهم و اوایل مائه یازدهم حیات داشته است و از شیوخ شیخ بهائی است. رجوع به روضات الجنات ص 154 و 532 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند فال سنجش فال سنجش