ابوشبل علقمه بن قیس نخعی کوفی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علقمة بن قیس، فرزند «قیس بن عبداللَّه نخعی»، کنیه اش «ابوشبل» از اهالی کوفه و از تابعین بزرگ و از از یاران باوفا و شیعیان مخلص امیرمؤمنان (علیه السّلام) می باشد که در جنگ جمل و صفین شرکت کرد و در رکاب حضرت جنگیدند.
کنیه او ابوشبل یا ابوشبیل نخعی کوفی است؛ عبداللّه بن مسعود این کنیه را برای او انتخاب نمود؛ زیرا علقمه عقیم بود و دارای فرزند نشد. او در زمان حیات پیامبر (صلّی اللّه علیه وآله) دیده به جهان گشود. از امیر مؤمنان (علیه السّلام)، ابن مسعود- که استاد او بود- حذیفه، ابودرداء و سلمان نقل حدیث کرده است؛ و راویان از وی، پسر برادرش اسود بن یزید بن قیس، پسر خواهرش ابراهیم بن یزید نخعی، ابراهیم بن سوید نخعی، عامر شعبی و ابووائل شقیق بن سلمه هستند.
شرکت در جنگ
او در جنگ صفین در کنار امیر مؤمنان (علیه السّلام) بود؛ آن قدر جنگید که شمشیرش به خون آغشته گردید و پایش آسیب دید و برادرش ابیّ بن قیس شهید شد و به این دلیل که زیاد نماز می گزارد به او «ابوالصلاة» می گفتند. نصر بن مزاحم می گوید: «پای علقمة بن قیس فقیه آسیب دید و او می گفت: من پایم را سالم تر از این نمی خواهم؛ زیرا به وسیله آن امید ثواب از پروردگار را دارم. آرزو داشتم برادرم و برخی از مؤمنان را در خواب ببینم که دیدم و به برادرم گفتم: چگونه وارد آن جهان شدی؟ گفت: ما و دشمنانمان با هم ملاقات کردیم و در محضر الهی با یک دیگر به احتجاج پرداختیم و ما بر آنان پیروز شدیم؛ از زمانی که به خود آمده ام چنان شادمانی به خود ندیده ام که با این خواب به من دست داد». خطیب می گوید: «علقمه یکی از پیشگامان فقه و حدیث بود و همراه امیر مؤمنان (علیه السّلام) وارد مدائن شد و با او در جنگ نهروان شرکت نمود. اعمش از مسلم بطین روایت می کند که علقمه در جنگ نهروان با امیر مؤمنان (علیه السّلام) بود، و شمشیرش را از خون (دشمنان) رنگین کرده بود. همچنین در جنگ صفین شرکت جست». او در غزوه خراسان شرکت جست و سپس مدت دو سال در خوارزم اقامت گزید و به مرو رفت و در آنجا نیز مدتی ماند. ابن سعد می گوید: «در آنجا نیز دو سال اقامت داشت».
شاگردی ابن مسعود
علقمه، عبداللّه بن مسعود را خوب می شناخت و یکی از شش شاگرد عبداللّه بود که به مردم قرآن و سنت می آموختند و مردم از نظریات آنان بهره مند می شدند. (آنان عبارتند از: علقمة بن قیس، اسود بن یزید، مسروق بن اجدع، عبیدة بن قیس بن عمرو سلمانی، عمرو بن شرحبیل و حارث بن قیس جعفی که وی در رکاب امیرمؤمنان (علیه السّلام) شهید گشت.) او از نظر هدایت گری، شخصیت و بزرگواری، شبیه ترین مردم به عبداللّه بن مسعود بود. ابومثنی ریاح می گوید: «اگر علقمه را درک کردی، از اینکه عبداللّه را درک نکردی ضرر نکرده ای؛ زیرا علقمه از نظر هیبت و وقار و هدایتگری شبیه ترین مردم به اوست؛ و اگر توانستی ابراهیم را درک کنی، از اینکه علقمه را درک نکرده ای دچار خسران نخواهی بود؛ او- طبق گفته آنان- از زمره علمای ربانی بود». ابن مسعود از قرائت علقمه خرسند می شد و مورد پسندش بود. وی نوای دلنشینی داشت و عبداللّه همواره به او می گفت: جانت به سلامت، ما را از نوای قرائت خود راحتی بخش! چه اینکه از رسول خدا شنیدم که می فرمود: «نوای زیبا و دلنشین مایه زینت قرآن است». نیز عبداللّه به او می گفت: «جانت به سلامت، قرآن را با ترتیل بخوان!».همچنین درباره او می گوید: «همه آنچه را که من خوانده و تعلیم داده ایم، علقمه می خواند و آموزش می دهد». شعبی می گوید: «اگر خداوند اهل خانه ای را برای بهشت آفریده باشد باید خانواده علقمه و اسود باشند».علقمه حافظه نیرومندی داشت. او می گوید: «به آنچه در جوانی حفظ کردم، چنان حضور ذهن دارم که گویا از روی ورقه ای می خوانم».او از پذیرش هدایای امیران و پادشاهان ابا داشت و می گفت: «من از دنیای آنان بهره ای نمی برم مگر آنکه آنان از دین من بهره بیشتری ببرند». ابن سعد از ابراهیم نخعی نقل می کند که گفت: «ابو برده (پسر ابوموسی اشعری) اسم او را در هیاتی که قرار بود پیش معاویه بروند نوشت، ولی علقمه به او نوشت: نام مرا پاک کن، پاک کن. وقتی بصره و کوفه زیر فرمان ابن زیاد قرار گرفت از ابووائل خواست که همراه او باشد. ابو وائل می گوید: برای مشورت نزد علقمه آمدم، او به من گفت: بدان که تو هر چند از معاشرت با آنان بهره ببری، آنان از تو بهره بیشتری خواهند برد».
خوش رفتاری با خانواده
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم