پنبه غاز کردن

لغت نامه دهخدا

پنبه غاز کردن. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مَشع. ( منتهی الارب ). تمزیع. ( منتهی الارب ). حلج. حلاجت.

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) حلاجی کردن ، پنبه زدن .

ویکی واژه

حلاجی کردن، پنبه زدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت