کرک شدن

لغت نامه دهخدا

کرک شدن. [ ک ُ ش ُ دَ ]( مص مرکب ) بصورت کرک درآمدن. || ژولیده شدن موی. ( فرهنگ فارسی معین ). گوریده شدن موی. || مست شدن و بازایستادن ماکیان از بیضه کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بصورت کرک در آمدن . ۲ - ژولیده شدن ( موی ) .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم