دانشنامه اسلامی
او به الملک منصور بن مجاهد علاقه فراوان داشته و او را بزرگ می شمرده است و بدین جهت کتاب «التاریخ المنصوری» را به وی اهداء کرده و در آن از فضائل و محاسن وی سخن رانده است.
نام ابن نظیف در کتاب الصفدی در ذیل ترجمه محی الدین بن ندی جزری بدین ترتیب ذکر شده است: « از جمله شعرایی که او را مدح کرده اند وزیر شرف الدین محمد بن نظیف صاحب جعبر است»؛ اما صفدی از ذکر منبعی که این عبارت را از آن نقل کرده غفلت نموده است. از این مطلب به دست می آید که نویسنده تنها مورخ نبوده و شاعر نیز بوده و برخی از معاصرینش را در شعرش مدح کرده است. البته از اشعار او تنها پنج بیت به جای مانده که در مقدمه کتابش «مختصر سیر الاوائل» آورده است. لقب «شرف الدین» که صفدی آورده در کتبی که به دست ما رسیده نیامده است؛ شاید صفدی از کتابی این مطلب را آورده که بعدها از بین رفته است. بعید نیست که حموی از رجال فقه و شرع هم بوده باشد چراکه ابن فرات دائماً او را «شیخ محمد» و یک بار هم «القاضی» نامیده است.
می دانیم که وی برای مدتی در حمص به سر برده است اما اینکه این زمان طولانی بوده یا برای مدت کوتاهی بوده بی اطلاعیم. پس از آن او را نزد امیر سیف الدین هذبانی(متوفی 637ق) که ابیات مذکور را در وصف او سروده می یابیم. وی وزیر صاحب حماة بوده است و به همین دلیل می توان حدس زد که نویسنده در نهایت به شهر حماة مراجعت کرده و در این شهر بدرود حیات گفته است. در هرحال ما هیچ مطلبی دال بر ادامه حیات او بعد از این زمان نیافتیم.
وی دارای سه اثر بوده است که اولین اثر به دست ما نرسیده است: