نطبع

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَطْبَعُ: مُهر می نهیم - مهر می زنیم ( بر دل مهر زدن کنایه از این است که راه ورود هدایت و نور به آن دل را ببندند همانطور که وقتی چیزی را مُهر وموم می کنند چیزی نمی تواند به آن وارد شود.)
معنی نَّتَّبِعِ: که پیروی کنیم ( در اصل جزم داشته چون شرط برای جمله ی بعدی شده است ولی به دلیل تقارنش با ساکن یا تشدید در کلمه ی بعد حرف عین حرکت گرفته است )
معنی نَتَّبِعُ: پیروی کنیم
ریشه کلمه:
طبع (۱۱ بار)
مهر زدن. . در قاموس گوید: «طَبَعَ عَلَیْهِ:خَتَمَ». راغب گفته: طبع آن است که شی‏ء را به صورتی و شکلی در آوری مثل طبع سکّه و درهم. آن از ختم اعمّ و از نقش اخصّ است. از این جهت به سجّیه و خلق انسان طبع و طبیعت گفته‏اند که سجّیه نقش بستن و صورت و شکلی است در نفس انسان خواه از حیث عادت باشد و یا از جهت خلقت، ولی استعمال آن در خلقت بیشتر است. طبیعت آتش و دوا همان است که خدا در آنها گذاشته است. اینکه گوید: طبع از ختم اعم است زیرا ختم فقط مهر زدن می‏باشد ولی طبع در آن و نیز در تصویر و منقّش کردن به کار می‏رود. نقش از طبع اعمّ است که حتی به رنگ‏آمیزی و اثری که در زمین می‏ماند اطلاق می‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است که شخص حاضر به قبول حق نشود و زیر بار آن نرود هر چند به آن یقین داشته باشد مثل . و آن یک نوع محو قابلیت ایمان است. و علت این مهر زدن کفر و تجاوز و ستمکاری است. آیات زیر مطلب فوق را روشن می‏کنند: . ، . . ملاحظه آیات شریفه نشان می‏دهد که مهر زدن از جانب خداست و اوست که به قلوب مهر می‏زند و چون کار به آنجا رسید دیگر صاحب چنین قلب ایمان نمی‏آوردو به حق تسلیم نمی‏شود، ولی علت این کار همان کفر و تعدّی و ظلم است چون کسی در این کارها پیوسته باشد متعاقب آن خداوند دلش را مهر می‏زند و از رحمت خداوندی به دور می‏شود (نعوذ باللّه منه).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد