حساب بردن

لغت نامه دهخدا

حساب بردن. [ ح ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) هراس داشتن از... از فرمان کسی سرپیچی نکردن و نتوانستن. رعب داشتن از... ملاحظه کردن از... :
ناظم مدد ز سلسله آه جو که باز
چرخ ار برد حساب ازین دودمان برد.ناظم تبریزی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ معین

( ~. بُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) (عا. ) ترسیدن ، ترس داشتن .

فرهنگ فارسی

هراس داشتن از

ویکی واژه

(عا.)
ترسیدن، ترس داشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال لنورماند فال لنورماند فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان