گال بنگ. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) گیاهی است که در ایام بهار از میان زراعت گندم و جو روید و غوزه دار و کنگره دار مانند غوزه لاله و در درون آن چند دانه گندم نارسیده و خوردن آن مستی آورد. اگر بیشتر خورند مردم رابیشعور کند و دیوانه سازد. ( برهان ). و بخاطر میرسد که به کاف تازی باشد و معنی ترکیبی بنگ خام یعنی بنگ صرف. ( رشیدی ، از حاشیه برهان چ معین ) : تا بنگ و گال بنگ به دیوانگی کشند دیوانه باد خصم تو از بنگ و گال بنگ.سوزنی.گر بی هنر ز خست طبع لئیم خویش آیدبه پیش مهر گیا برگ گالبنگ آری عجیب نیست چنین ها از آن کسی کس ساخته است مغز خر و گال بنگ و دنگ.درویش علی ( از جهانگیری ).رجوع به اراقوا و اراقو شود.
فرهنگ عمید
گیاهی سمّی که میان زراعت جو و گندم می روید و غوزۀ آن شبیه غوزۀ لاله است که خوردن آن باعث دیوانگی می شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) قنطوریون . تا بنگ و گال بنگ بدیوانگی کشند دیوانه باد خصم تو از بنگ و گال بنگ . ( سوزنی )