علی حمدانی

لغت نامه دهخدا

علی حمدانی. [ ع َ ی ِ ح َ ] ( اِخ ) مکنّی به ابوالحسن. وی چهارمین تن از امرای حمدانی حلب است که از سال 392 تا 394 هَ. ق.حکومت کرد. ( از طبقات سلاطین اسلام ص 101 ). و نیز رجوع به ابوالحسن ( علی حمدانی ) شود.
علی حمدانی. [ ع َ ی ِ ح َ ]( اِخ ) ابن حاتم بن احمد یامی ( علی الوحید... ). وی هشتمین و آخرین تن از بنی حمدان یمن بود. در سال 556 هَ. ق. پس از درگذشت پدرش امر حکومت را به دست گرفت و بر صنعاء و حوف و صعدة سلطنت کرد. مردی داهی و هوشمند و شجاع و ادیب بود و بسیاری از شاعران مصری به دربار وی رفتند و به مدح او پرداختند که از آن جمله رشیدبن زبیر بود. او از پیروان اسماعیلیان بود. و در سال 569 هَ. ق. سلسله ایشان به دست ایوبیان منقرض گشت و خود او در سال 597 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی بنقل از اللطائف السنیة ) ( از طبقات سلاطین اسلام ص 84 ). و رجوع به معجم الانساب زامباور ص 183 و 188 شود.

فرهنگ فارسی

ابن حاتم بن احمد یامی وی هشتمین و آخرین تن از بنی حمدان یمن بود در سال ۵۵۶ قمری پس از در گذشت پدرش امر حکومت را بدست گرفت و بر صنعائ و حوف و صعده سلطنت کرد مردی داهی و هوشمند و شجاع و ادیب بود و بسیاری از شاعران مصری بدربار وی رفتند و بمدح او پرداختند که از آن جمله رشید بن زبیر بود او از پیروان اسماعیلیان بود و در سال ۵۶۹ قمری سلسله ایشان بدست ایوبیان منقرض گشت و خود او در سال ۵۹۷ قمری درگذشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای