سرافشان کردن

لغت نامه دهخدا

سرافشان کردن. [ س َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سر انداختن. قطع کردن و جدا کردن سر :
برآریم گرد از کمینگاهشان
سرافشان کنیم از بر ماهشان.فردوسی.سپه را همه دل خروشان کنیم
به آوردگه بر سرافشان کنیم.فردوسی.

فرهنگ فارسی

سرانداختن قطع کردن و جدا کردن سر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم